پرش به محتوا

تقریباً زمانی که هانای چهار ماهه اولین کریسمس خود را جشن می‌گرفت، سرفه‌هایش شروع شد. در ابتدا به نظر می‌رسید که فقط می‌خواهد گلویش را صاف کند. طی چند هفته بعد، سرفه‌هایش بدتر شد تا جایی که به حالت تهوع و حتی استفراغ منجر شد.

آن موقع بود که والدینش، کاتلین و پاول، فهمیدند که این طبیعی نیست - آنها باید به یک متخصص مراجعه کنند.

این حنا بود، روز یکشنبه، ۸ فوریه ۲۰۱۴، در حالی که خودش خندان و شاد بود.

این هانا بود، دو روز بعد، با ظاهری بی‌حوصله‌تر.

و این هانا روز چهارشنبه در بیمارستان کودکان UCSF بنیوف بود.

کاتلین، مادر هانا، به یاد می‌آورد: «به نظر می‌رسید دخترم به سرعت رو به زوال است. قلبش به شدت از کار افتاده بود. آنها ساعت‌ها، تا پاسی از شب، روی او کار کردند. اوضاع بد و سپس بدتر به نظر می‌رسید و صبح روز بعد ما را نشاندند و گفتند که دخترمان به پیوند قلب نیاز دارد. ما شوکه شده بودیم - و از اینکه سرفه مداوم به نحوی باعث نیاز او به پیوند قلب شده بود، گیج شده بودیم. پس از یک روز، دخترمان برای همیشه به بیمارستان کودکان پاکارد منتقل شد.»

هانا قلب بزرگی داشت و بطن چپش به طور مؤثر خون را پمپاژ نمی‌کرد. با دارو و نظارت دقیق، او توانست تقریباً یک سال در خانه بماند و سپس دوباره در بیمارستان بستری شود. اما در نهایت، ریه هانا به دلیل وزن قلبش از کار افتاد و مجبور به جراحی قلب باز شد. او به دستگاه کمکی بطنی به نام قلب برلین متصل شد و نامش به لیست پیوند قلب اضافه شد.

در تمام فراز و نشیب‌ها، کاتلین از پرستاران و کارکنان به خاطر مراقبت فوق‌العاده‌شان از هانا قدردانی می‌کند. حتی کوچکترین چیزها بزرگترین تفاوت را برای آنها ایجاد می‌کرد.

کاتلین می‌گوید: «جنی، یکی از پرستاران هانا در بیمارستان، به خاطر مراقبتش از هانا جایزه دیزی را برد! او برای پانسمان قلب برلین هانا که ما به جای نوار چسب از آن استفاده کردیم، نوارهایی درست کرد. این نوارها برای پوست هانا بهتر بودند، در نگه داشتن چیزها در جای خود بهتر عمل می‌کردند، راحت‌تر و مناسب‌تر بودند. جنی پارچه خرید، تعدادی نمونه اولیه درست کرد و در اوقات فراغتش تعدادی نوار چسب برای هانا دوخت. من به شدت تحت تأثیر فداکاری و سخاوت او قرار گرفتم. فکر می‌کنم برای جنی هم بسیار ارزشمند بود.»

پس از شش ماه انتظار، هانا بالاخره قلب جدیدش را دریافت کرد. اما مبارزه برای سلامتی او هنوز تمام نشده است. هانا همچنان تحت درمان و مراقبت است تا از عملکرد صحیح قلب جدیدش اطمینان حاصل شود.

 «سخت‌ترین چیز، آشنایی با این همه خانواده با این همه داستان چالش‌برانگیز، غم‌انگیز یا ترسناک است. این موضوع قلبم را به درد می‌آورد. بعد، وقتی فشار خون هانا را می‌گیرم، بالا است و شروع به نگرانی می‌کنم و ترس و ذهنم دیوانه‌وار درگیر اتفاقاتی می‌شود که ممکن است بیفتد، چون همه چیز را شنیده‌ام، دیده‌ام و تجربه کرده‌ام. بعد، حقیقت را به خودم یادآوری می‌کنم: او روی تخت نشسته و بامزه و خوشحال است و من عاشقش هستم. الان فقط همین را می‌دانم، پس با همین کنار بیا و از آن لذت ببر.»

هانا و خانواده‌اش مشتاقانه منتظرند تا فصل جدیدی از زندگی خود را با قلب جدید او و همچنین خواهر کوچک جدیدش آغاز کنند - آنها منتظر تولد یک دختر بچه در ماه مه هستند! از صمیم قلب از شما به خاطر حمایت از کودکانی مانند هانا که به مرکز قلب کودکان بتی ایرنه مور وابسته هستند، سپاسگزاریم.

هانا یک اسکمپر است.

ثبت نام در اسکمپر و از مراقبت، آسایش و درمان کودکان بیشتری مانند حنا حمایت کنید.