پرش به محتوا

دکتر جیمز لاک، نویسنده‌ی همکار اولین مجموعه دستورالعمل‌ها برای درمان نوجوانان مبتلا به اختلالات خوردن، در این مقاله به بررسی اهمیت درمان‌های مبتنی بر شواهد برای این بیماری‌های شایع و جدی می‌پردازد.

اختلالات خوردن از دهه ۱۸۷۰ در متون پزشکی شرح داده شده‌اند، اما تاکنون هیچ دستورالعملی که بهترین روش درمان نوجوانان مبتلا به این بیماری‌ها را تدوین کند، وجود نداشته است - فقط دستورالعمل‌هایی برای بزرگسالان وجود دارد.

جیمز لاک، پزشک، دارای مدرک دکترا، استاد روانپزشکی و علوم رفتاری در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد و مدیر برنامه جامع اختلالات خوردن در بیمارستان کودکان لوسیل پاکارد استنفورد، اخیراً در نگارش اولین مجموعه دستورالعمل‌های مبتنی بر شواهد برای درمان اختلالات خوردن در نوجوانان مشارکت داشته است. او با نویسنده ارین دیجیتال در مورد منطق این دستورالعمل‌های جدید که در شماره ماه مه مجله ... منتشر شده است، صحبت کرد. مجله آکادمی روانپزشکی کودک و نوجوان آمریکا.

س. چرا به مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های رسمی نیاز بود؟

قفل: هرگز پارامترهای عملی وجود نداشته است که به اختلالات خوردن در کودکان و نوجوانان بپردازد، و تخصص در درمان این اختلالات به نوعی منزوی شده است. با این حال، اختلالات خوردن بسیار شایع و یک مشکل جدی هستند: شیوع مادام العمر در دختران نوجوان حدود ۱ درصد است و این اختلالات از بالاترین میزان مرگ و میر در بین تمام بیماری‌های روانی برخوردارند.

نوجوانان به رویکردهای درمانی نیاز دارند که سطح رشد جسمی و عاطفی آنها را در نظر بگیرد، این واقعیت که والدینشان عموماً می‌خواهند و نیاز دارند که در بهبودی آنها مشارکت داشته باشند، و این واقعیت که آنها معمولاً به اندازه بیماران بزرگسال با تشخیص‌های مشابه، سابقه اختلالات خوردن نداشته‌اند.

علاوه بر این، بسیاری از برنامه‌های آموزشی در روانشناسی و روانپزشکی واقعاً فرصتی برای آموزش نحوه درمان اختلالات خوردن فراهم نمی‌کنند. این یک محدودیت وحشتناک در بسیاری از برنامه‌های آموزشی است؛ همه آنها باید فرصت‌هایی را برای یادگیری در مورد بیماران مبتلا به اختلالات خوردن به روشی سیستماتیک فراهم کنند. امیدوارم پارامترهای جدید عملی به تسهیل این امر کمک کند.

این واقعیت که این دستورالعمل‌ها به طور کامل بررسی شده‌اند، باید به مراقبان اطمینان خاطر بدهد. در مورد این توصیه‌ها اجماع وجود دارد. دستورالعمل‌های پزشکی همچنین به معیارهای بسیار مهمی برای شرکت‌های بیمه تبدیل می‌شوند، زمانی که آنها در مورد اینکه برای چه چیزی هزینه کنند و چگونه مراقبت‌ها را سازماندهی کنند، فکر می‌کنند.

س. سابقه طولانی در جدا کردن بیماران جوان از خانواده‌هایشان به عنوان بخشی از درمان اختلالات خوردن، به ویژه بی‌اشتهایی عصبی، وجود دارد. اما این چیزی نیست که پارامترهای جدید توصیه می‌کنند. چرا این تغییر؟

قفل: برای دهه‌های متمادی، تصور بر این بود که برای درمان اختلالات خوردن - به ویژه بی‌اشتهایی عصبی، که از سال ۱۸۷۴ تشخیص خاصی داشته است - به دلایل پزشکی و روانپزشکی لازم است کودکان را از زندگی معمول خود خارج کرده و برای مدت طولانی در بیمارستان بستری کنند. اما در طول ۱۵ تا ۲۰ سال گذشته، شاهد ظهور جایگزین‌هایی مانند برنامه‌های روزانه و سرپایی مبتنی بر خانواده بوده‌ایم. تحقیقات اکنون نشان می‌دهد که هیچ تفاوتی در نتیجه بین این دو نوع درمان وجود ندارد. این بدان معنا نیست که درمان بستری مفید نیست، اما به طور متوسط بهتر نیست.

این واقعاً مهم است زیرا هزینه‌ها و مضرات بستری شدن یک نوجوان ۱۴ ساله در بیمارستان برای ماه‌ها قابل توجه است. و ما همچنین می‌دانیم که اکثر افراد، وقتی بهبود می‌یابند، بیشترین یادگیری را از درمان در زمینه زندگی واقعی دارند، جایی که می‌توانند یاد بگیرند چالش‌هایی را که در برخورد با خانواده، مدرسه و غیره با آنها روبرو می‌شوند، مدیریت کنند.

بنابراین توصیه ما این است که درمان سرپایی اولین خط درمان باشد. این یک جمله‌ی قاطع است که با سابقه‌ی درمان کودکان و بزرگسالان مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی با بستری طولانی مدت در بیمارستان مغایرت دارد.

س: وقتی خانواده‌ها در درمان اختلال خوردن فرزندشان مشارکت می‌کنند، واقعاً چه کاری انجام می‌دهند و چگونه یاد می‌گیرند که چه کاری انجام دهند؟

قفل: خانواده‌ها باید در مراقبت از فرزندان خود که به هر بیماری مبتلا هستند، از جمله اختلالات خوردن، مشارکت داشته باشند. نکته عجیب این بود که والدین در وهله اول کنار گذاشته می‌شدند. در برنامه جامع اختلالات خوردن ما، والدین با یادگیری نحوه جلوگیری از رفتارهای اختلال خوردن و ترویج تغذیه طبیعی، به فرزندانشان کمک می‌کنند و این کار را با روشی حمایتی و محبت‌آمیز انجام می‌دهند. از آنجا که رفتارها و تفکر مرتبط با اختلالات خوردن اغلب توسط والدین به خوبی درک نمی‌شود، تیم متخصصان ما به والدین کمک می‌کند تا یاد بگیرند که چگونه به آنها رسیدگی کنند.

س: نسخه جدید راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، DSM-5، شامل تغییراتی در معیارهای تشخیصی اختلالات خوردن است. این تغییرات چگونه با پارامترهای جدید عملی مطابقت دارند؟

قفل: تغییرات DSM واقعاً توصیه‌های مربوط به مراقبت را تغییر نمی‌دهد. اما نکته مهم در مورد DSM-5 این است که به افرادی که کودکان و نوجوانان را درمان می‌کنند، اجازه می‌دهد تا آنها را با دقت بیشتری از نظر اختلالات خوردن تشخیص دهند. لازم نیست از معیارهای بزرگسالان استفاده کنید و به عنوان مثال، می‌توانید دیدگاه والدین را در نظر بگیرید. بنابراین، به عنوان مثال، یک دختر نوجوان که بیشتر معیارهای بی‌اشتهایی عصبی را دارد اما به جای سه دوره، دو دوره قاعدگی را از دست داده است، یا نوجوانی که بیشتر ویژگی‌های پرخوری عصبی را دارد اما به جای چهار بار در هفته، یک بار در هفته استفراغ می‌کند، می‌تواند تشخیص داده شود. این به مراقبان اجازه می‌دهد تا درمان‌ها را بهتر با دستورالعمل‌هایی که ما تدوین کرده‌ایم، تطبیق دهند. پزشکان در مورد نیاز به اصلاحات تشخیصی که در DSM-5 گنجانده شده است، مطالب زیادی نوشته‌اند و ما از بیشتر این تغییرات بسیار خوشحالیم. 

س: چه پیام‌های مهمی را می‌خواهید پزشکان یا سایر مراقبان از پارامترهای جدید دریافت کنند؟

قفل: اول اینکه، درمان سرپایی بهترین خط حمله برای درمان اختلالات خوردن در دوران کودکی و نوجوانی است. مداخلات فشرده مانند بستری شدن باید برای بیمارانی که به درمان‌های خط اول پاسخ نمی‌دهند، در نظر گرفته شود. دوم، دارو قطعاً راهکاری نیست که ما بدانیم برای کودکان یا نوجوانانی که بی‌اشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی دارند مفید است. پزشکان باید با دقت در مورد دلایل خود برای تجویز داروهای روانپزشکی به این بیماران فکر کنند. در نهایت، ما می‌خواهیم به مردم یادآوری شود که این اختلالات بسیار شایع و جدی هستند و یادگیری نحوه مراقبت از این کودکان مهم است.

این مقاله برای اولین بار در stanfordchildrens.org.