الیسا، مادر میا، به یاد میآورد: «میا فوقالعاده شاد، مثبتاندیش و مشتاق بود که هر چیزی را امتحان کند.»
میا که در ایتالیا متولد شده بود، به سرعت زبان ایتالیایی و انگلیسی را یاد گرفت و به راحتی بین این دو زبان جابجا میشد. او عاشق غذاهای ایتالیایی بود.
وقتی میا کلاس دوم بود، خانوادهاش به ایالات متحده نقل مکان کردند. در مدرسه، او با آوری و امیلی آشنا شد و دوست فوقالعادهای برای هم بودند.
اوری و امیلی به یاد میآورند: «ما فوراً تبدیل به یک گروه سه نفره با دوستی بسیار نزدیک شدیم.»
وقتی میا ۹ ساله بود، به لوسمی میلوئیدی حاد (AML) مبتلا شد، نوعی سرطان که مغز استخوان و خون را تحت تأثیر قرار میدهد و به سرعت پیشرفت میکند.
اوری و امیلی میگویند: «وقتی از سرطان میا باخبر شدیم، ترسیدیم و عصبی شدیم. اما میدانستیم که باید برای او قوی بمانیم. شیمیدرمانی میا در بیمارستان کودکان ولی آغاز شد. در این مدت بود که «تیم میا»ی اصلی متولد شد. ما به میا متعهد بودیم و میخواستیم تمام تلاشمان را برای جمعآوری پول جهت حمایت از خانوادهاش در مبارزه با سرطان او انجام دهیم. ما دستبند میفروختیم، شیرینیهای خوشمزه میفروختیم و یک کمپین اهدای خون ترتیب میدادیم.»
در سال ۲۰۱۵، خانواده میا به طور موقت از خانه خود در کالیفرنیای مرکزی به پالو آلتو نقل مکان کردند تا میا بتواند در بیمارستان کودکان لوسیل پاکارد در استنفورد پیوند سلول بنیادی دریافت کند. مراقبت از میا شامل درمان فشرده و قرنطینه به مدت نزدیک به یک سال بود.
متخصصان زندگی کودک و درمانگران هنری به میا و خانوادهاش سر میزدند و روحیه آنها را بالا نگه میداشتند. میا و خواهر کوچکترش، اوا، وقت خود را با «براق کردن» نشانهای اعضای تیم مراقبت با برچسب و اکلیل در ازای خوراکیهایی مانند لاک ناخن که پرستاران از چرخ دستی رونالد مکدونالد هاوس جمعآوری میکردند، میگذراندند. اوا زمان زیادی را در بیمارستان گذراند و از خواهرش حمایت کرد و ویلچر خودش را برای رفت و آمد در راهروها تزئین کرد. پرستاران، سورپرایزهای اوا را روی ویلچر تزئین شدهاش میگذاشتند و مطمئن میشدند که او نیز احساس مراقبت میکند.
الیسا با قدردانی میگوید: «پرستاران بخش سلولهای بنیادی فراتر از شیفت و شرح وظایف خود عمل کردند و کارهای ویژهای انجام دادند.»
برای آمادهسازی میا برای دریافت پیوند، سیستم ایمنی او تضعیف شد. در نتیجه، او با عفونتها و چالشهای زیادی روبرو شد.
الیسا میگوید: «میا همیشه با شجاعت با جنبههای دشوار درمان کنار میآمد. او همیشه حاضر بود هر درمانی را بپذیرد. او میخواست زنده بماند و چه چشمانداز مثبتی داشت.»
متأسفانه، میا جزو آن دسته از کودکانی بود که درمانهای فعلی برایشان موفقیتآمیز نبود. او در ژوئن ۲۰۱۶ درگذشت و خانواده و دوستانش داغدار شدند.
حالا در دبیرستان، همکلاسیهای میا، امیلی و اوری، کار خود را از طریق تیم میا به عنوان بخشی از کمپین جمعآوری کمکهای مالی انجمن لوسمی و لنفوم برای دانشجویان آیندهنگر ادامه میدهند. هدف آنها جمعآوری پول برای کمک به تأمین مالی تحقیقات مهم و هدفمندی است که گزینههای درمانی را برای بیماران سرطانی کودکان بهبود میبخشد و شانس بقای کودکان را در آینده افزایش میدهد. شما میتوانید از طرف تیم میا از کار اوری و امیلی حمایت کنید..
ایوری و امیلی، از شما به خاطر تجلیل از میا با تلاشهایتان متشکریم! و از خیرینی که از مراقبتها و تحقیقات انجام شده در بیمارستان کودکان لوسیل پاکارد در استنفورد حمایت میکنند، سپاسگزاریم. همه ما با هم برای آیندهای تلاش میکنیم که در آن هیچ کودکی با سرطان روبرو نشود.


