در حالی که دخترش کیت در بخش مراقبتهای ویژه قلب و عروق ما تحت درمان بود، کمتر چیزی مانند دویدن به استیون آرامش میداد. امروز، او از اشتیاق خود به مسابقات استقامتی برای جمعآوری کمک مالی برای تحقیقات پیشگامانه قلب و عروق کودکان استفاده میکند. او برای مسابقه ۱۰۰ کیلومتری (۶۲ مایلی) پیش روی خود، از تمرین دست کشید تا با ما در مورد آنچه که او را با انگیزه نگه میدارد - حتی در مایل ۶۰! - صحبت کند.
دخترمان کیت که در آن زمان ۱۵ سال داشت، سالها در تیم آمریکا به صورت رقابتی شنا میکرد. در ۳۰ اکتبر ۲۰۱۳، کیت در یک تمرین شنای عصرگاهی در دانشگاه استنفورد بود - این هم تمرین دیگری بود که سالها انجام میداد. سپس، مربیاش با ما تماس گرفت و گفت که کیت در آمبولانس در راه بیمارستان استنفورد است. کیت در طول تمرین نزدیک بود از حال برود. اولین واکنش احساسی ما این بود که پزشکان به ما بگویند حالش خوب است و میتوانیم به خانه برویم. اما این اتفاق نیفتاد. سپس امیدوار بودیم که تشخیص فوری و قابل درمان سرپایی دریافت کنیم. در بدترین حالت، فکر میکردیم که او چند آزمایش و شاید یک تزریق انجام میدهد و ما به خانه میرویم. اما این اتفاق هم نیفتاد.
کیت در بخش مراقبتهای ویژه قلب و عروق بیمارستان کودکان لوسیل پاکارد در استنفورد بستری شد. در مقطعی، متوجه شدیم که کار زیادی برای تغییر واقعیت پزشکی جدیدمان نمیتوانیم انجام دهیم. با دانستن اینکه دخترمان در امنترین محیط ممکن قرار دارد، آرامش یافتیم.

از همان لحظهای که دکتر کریس آلموند را ملاقات کردیم و تعامل او با کیت را تماشا کردیم، فهمیدیم که او پزشک مناسبی برای ماست. در طول یک سال و نیم گذشته که او از کیت مراقبت کرده است، ما عمیقاً از حمایت او قدردانی کردهایم. وقتی برای ویزیت میرویم، عملاً هیچ اضطرابی وجود ندارد - لبخند و اعتماد زیادی وجود دارد. من همیشه میدانم که میتوانیم روی دکتر آلموند برای مراقبت از کیت حساب کنیم.
در حالی که کیت بیمار بود، من برای عبور از این مرحله به تمرینات استقامتیام تکیه کردم. اینکه خودم را «ورزشکار» بنامم همیشه باعث میشود احساس ناراحتی کنم، بنابراین شاید بیشتر کسی باشم که در مسابقات استقامتی (ماراتن، اولترا ماراتن، دوچرخهسواری، شنا و سهگانه) شرکت میکند. اغلب، مسابقات من ۲۴ ساعت یا بیشتر طول میکشد و صدها مایل را در بر میگیرد، گاهی اوقات در محیطهای بسیار سخت. وقتی در یک مسابقه دو ۶۲ مایلی شرکت میکنم، نمیتوانم عظمت مسافت را پردازش کنم، بنابراین به سادگی هر بار حدود یک مایل میدوم. و سپس یک مایل دیگر و سپس یک مایل دیگر. من از مفهوم اهداف کوچک برای رسیدن به هدف بزرگ استفاده میکنم. وقتی کیت در بیمارستان بود، این اغلب به معنای رسیدن به عمل بعدی بود و سپس تا زمان شام و غیره صبر میکردیم.
وقتی در حال رقابت هستم، به عزم و ارادهای که در بیمارستان دیدم و تجربه کردم فکر میکنم: از والدین فارغالتحصیلان، کارکنان بیمارستان و پزشکانی مانند دکتر آلموند، دکتر راث، دکتر روزنتال و بسیاری دیگر.
ما با هیجان گزارش میدهیم که کیت یک نوجوان سالم و شاد است که در بسیاری از دانشگاهها با بورسیه پذیرفته شده است. اگرچه هیچ راهی برای جبران کامل زحمات دکتر آلموند و تیمش برای هدیه سلامتی که به کیت دادهاند وجود ندارد، من میتوانم سهم خود را در حمایت از تحقیقات او در مورد دستگاههای کمکی بطنی و کمک به بیماران قلبی کودکان در بیمارستان کودکان لوسیل پاکارد انجام دهم. از طریق تلاشهای جمعآوری کمکهای مالی، امیدوارم الهامبخش خانوادههای دیگری باشم که در حال حاضر با چالشهایی مانند آنچه ما تجربه کردیم، روبرو هستند. برای این خانوادهها، یک پیام دارم: همیشه امید و قدرت وجود دارد.
برای همیشه، من برای LPCH کمک مالی جمع خواهم کرد!

روز شنبه، ۲۸ فوریه، استیون مارا در سومین مسابقه خود به نفع بیمارستان ما شرکت خواهد کرد. لطفاً به ما بپیوندید و از او به خاطر سخاوت شگفتانگیزش در مورد... تشکر کنید. صفحه جمعآوری کمکهای مالی قهرمانان برای کودکانموفق باشی، استیون! ما از تو حمایت خواهیم کرد!



