این ماه، دکتر فیلیپ سانشاین، استاد بازنشسته طب اطفال، در مراسم اهدای جوایز در اورلاندو به عنوان «افسانه طب نوزادان» سال ۲۰۱۵ مورد تقدیر قرار خواهد گرفت. دکتر سانشاین که «یکی از افراد اصیل» در طب نوزادان، یکی از بهترینهای تاریخ و چهرهای دوستداشتنی و ماندگار نامیده میشود، جان برخی از کوچکترین بیماران ما را نجات داده و احترام و قدردانی خانوادههای آنها را برانگیخته است. به پاس قدردانی از تلاشهای دکتر سانشاین برای نجات نوزاد نارسش، وبلاگنویس مهمان، سوفی هیرینکس، داستان چگونگی شکوفایی و تبدیل شدن پسرش، مکس، به یک ورزشکار سالم و فعال دانشگاهی را به اشتراک گذاشت.
من در سن ۲۶ سالگی منتظر اولین فرزندمان بودم و تاریخ زایمانم ۱۶ دسامبر ۱۹۹۶ بود. در طول دوران بارداری توسط تیم بیمارستان کودکان لوسیل پاکارد در استنفورد تحت نظر بودم. همه چیز طبیعی به نظر میرسید، و سپس در اواخر اکتبر - حدود هفت هفته قبل از تاریخ زایمانم - فشار خونم شروع به بالا رفتن کرد و آب زیادی در بدنم جمع میشد. به من گفته شد که استراحت کنم و کار نکنم. چند روز بعد، دوباره برای معاینه مراجعه کردم.
میتوانستم تشخیص دهم که واقعاً مشکلی وجود دارد.
فشار خونم به شدت بالا بود و دچار پره اکلامپسی، یک عارضه جدی که هم برای مادر و هم برای نوزاد خطرناک است، شدم. بلافاصله مرا به بخش زایمان پرخطر بردند و بلافاصله زایمان را القا کردند.
نکته خندهدار این است که قرار بود کلاسهای آمادگی زایمان را همان شب شروع کنیم!
بعد از اینکه بستری شدم، پزشکان و انترنها مدام به من سر میزدند. یادم میآید که پرستارها خیلی دلسوز بودند و پزشکان از نزدیک مراقب من بودند. از آنجایی که نزدیک هالووین بود، بعضی از پرستارهایم لباسهای مخصوص هالووین پوشیده بودند. پرستاری که از من مراقبت میکرد، لباس گاو پوشیده بود!
روز پنجشنبه، ۳۱ اکتبر ۱۹۹۶، ساعت ۸:۱۱ صبح، مکس شش هفته زودتر، با وزن سه پوند و ۱۴ اونس به دنیا آمد. او ریزنقش بود و نفس نمیکشید، اما دکتر سانشاین آنجا بود، آماده کمک به او. مکس خیلی کوچک بود، اما از همان ابتدا یک مبارز بود.
مکس به بخش مراقبتهای ویژه نوزادان منتقل شد و در دستگاه انکوباتور بستری شد. پس از یک یا دو روز بستری در بخش و دریافت مراقبتهای دکتر سانشاین و تیمش، مکس به بخش مراقبتهای ویژه نوزادان منتقل شد. او دو هفته دیگر نیز در دستگاه انکوباتور ماند. او پیشرفت خوبی داشت و با کمک لوله تغذیه، کمی وزن اضافه کرد. یادم میآید که خیلی طول کشید تا شیشههای کوچک را تمام کند.
فوقالعاده بود که چقدر خوب از همه نوزادان نارس مراقبت میشد. یادم هست که آنجا جای بسیار آرامی بود.
دو هفته بعد از تولد مکس، بالاخره توانستیم او را به خانه ببریم. او آنقدر کوچک بود که به سختی در صندلی ماشین جا میشد.
امروز، در سن ۱۸ سالگی و با قدی حدود ۱۸۰ سانتیمتر، مکس یک ورزشکار بااستعداد و دانشآموزی ممتاز است! ما به او بسیار افتخار میکنیم. او از دبیرستان بلارمین در سن خوزه فارغالتحصیل شد و اکنون دانشجوی سال اول دانشگاه سانتا کلارا است. مکس در تیم تنیس بازی میکند و همچنان یک مبارز است - حالا در زمین مسابقه!
ما از زحمات دکتر سانشاین و تیمش بسیار سپاسگزاریم. چند سال پیش، نامهای حاوی بهروزرسانیها و عکسهای مکس برای دکتر سانشاین فرستادیم و از او برای نجات جان مکس تشکر کردیم. او با یک یادداشت دستنویس متفکرانه پاسخ داد. چه فرد فوقالعادهای!
