طراحی مجدد CCS: مدیر پزشکی سابق سانفرانسیسکو مزایا و معایب را میسنجد
دکتر دیوید هایاشیدا بین سالهای ۱۹۹۵ تا ژانویه امسال به عنوان مدیر پزشکی دفتر خدمات کودکان کالیفرنیا (CCS) در شهر سانفرانسیسکو و شهرستان آن خدمت میکرد. اگرچه او از سمت خود بازنشسته شده است، اما قصد دارد به عنوان استاد بالینی اطفال در UCSF به فعالیت خود ادامه دهد و به صورت داوطلبانه به رزیدنتهای اطفال UCSF و دانشجویان پزشکی در مورد مراقبت از کودکان دارای نیازهای ویژه مراقبتهای بهداشتی آموزش دهد. در مصاحبهای با دکتر هایاشیدا در اوایل این ماه، از او خواستیم تا در مورد ۲۰ سالی که صرف خدمت به جامعه CSHCN کرده است، تأمل کند و توصیههای خود را در مورد آینده برنامه CCS ارائه دهد.
نظرات بیان شده در زیر متعلق به دکتر دیوید هایاشیدا است و به هیچ وجه منعکس کننده دیدگاه های برنامه خدمات کودکان کالیفرنیا، اداره بهداشت عمومی سانفرانسیسکو، بنیاد سلامت کودکان لوسیل پاکارد یا سایر سازمان ها نیست.
نظر شما در مورد گذار پیشنهادی CCS به مراقبتهای مدیریتشده چیست؟
اگرچه برنامه CCS به مراقبت از کودکانی که بیماریهای مزمن پزشکی پیچیده دارند معروف است، باید توجه داشت که ۴۰ تا ۵۰ درصد از بیماران CCS بیماریهای مزمن ندارند. بیماریهای واجد شرایط پزشکی CCS از بیماریهای نسبتاً جزئی مانند استرابیسم (چشمهای چپ) که نیاز به جراحی سرپایی دارد تا انواع خاصی از شکستگیهای استخوانی غیرپیچیده و بیماریهای تهدیدکننده زندگی مانند بدخیمیهایی که نیاز به پیوند مغز استخوان دارند، متغیر است.
علاوه بر این، هزینه شرایط CCS بسیار متفاوت است؛ محققان استنفورد نشان دادهاند که ۵۰ درصد از کودکانی که در برنامه CCS شرکت میکنند، ۹۸ درصد از هزینههای مراقبتهای بهداشتی این برنامه را پرداخت میکنند، به این معنی که ۵۰ درصد دیگر تنها دو درصد از هزینهها را تشکیل میدهند.
نکته من این است که تنوع فوقالعادهای در شرایط پزشکی واجد شرایط CCS و هزینههای مرتبط با آنها وجود دارد؛ به این تنوع فرهنگی و جغرافیایی کالیفرنیا را نیز اضافه کنید، و فکر میکنم ارائه یک مدل مراقبتی واحد که به بهترین وجه به همه کودکان CCS خدمت کند، بسیار دشوار خواهد بود. امید من این است که مردم هنوز هم پذیرای بررسی مدلهای اضافی مراقبت از CCS، مانند مدل مراقبت از یک سازمان مراقبتی پاسخگو منطقهای باشند. کاملاً ممکن است که مدلهای مختلف مراقبت در نقاط مختلف ایالت بهترین عملکرد را داشته باشند.
من همچنین فکر میکنم بسیار مهم است که مردم از این واقعیت غافل نشوند که CCS، در اصل، یک برنامه بهداشت عمومی است. این برنامه برای خدمترسانی و کمک به کودکان دارای نیازهای ویژه مراقبتهای بهداشتی و خانوادههای آنها ایجاد شده است. افرادی که برای CCS کار میکنند، CCS را صرفاً به عنوان یک "برنامه بیمه سلامت" نمیبینند. در سانفرانسیسکو، ما یک رابطه قوی و مبتنی بر اعتماد با UCSF داریم که ارائهدهنده اصلی خدمات به بیماران ما است. این رابطه فراتر از رابطه یک پرداختکننده و دریافتکننده سنتی است. آنها واقعاً در ارائه خدمات به بیماران ما شریک هستند. من امیدوارم که در هر مدل مراقبتی که CCS در آینده به کار میگیرد، روابطی از این دست بتوانند ادامه یافته و رشد کنند. و البته بسیار مهم است که به خانوادهها نیز اجازه داده شود که در CCS نیز صدای قوی داشته باشند.
جنبههای مثبت این گذار پیشنهادی چیست؟
نیتهای خوبی وجود دارد. من فکر میکنم کل فرآیند طراحی مجدد CCS باعث شده است که ما در سطح عمیقتری در مورد آنچه انجام میدهیم و نحوه انجام آن فکر کنیم؛ همچنین باعث شده است که بیشتر در مورد هزینه خدمات و ارزش خدمات خود فکر کنیم. این امر ما را کارآمدتر و پاسخگوتر کرده است. و اکنون برنامه CCS در مورد جمعآوری دادهها برای درک بهتر این جمعیت بسیار جدیتر است، که به نظر من یک نکته مثبت بزرگ است.
در مورد مدل جدید مراقبت، فکر میکنم اکثر مردم موافقند که یک مدل مراقبتی «کودک کامل» مورد نیاز است. باید بگویم که یکی از کارهایی که به عنوان مدیر پزشکی CCS کمتر دوست داشتم انجام دهم، رد درخواست خدمات پزشکی ضروری برای یکی از بیمارانمان به این دلیل بود که «مرتبط با شرایط پزشکی واجد شرایط CCS نبود»، سپس درخواست را برای سطح دیگری از بررسی توسط طرح بیمه مراقبتهای مدیریتشده Medi-Cal ارسال کردم؛ متأسفانه ساختار فعلی برنامه CCS اینگونه است.
آیا مطمئن هستید که CSHCN در کالیفرنیا سرانجام «واقعیت» را خواهد داشت؟خانه پزشکی«-مراقبت به سبک؟
واقعاً، واقعاً امیدوارم! شخصاً دوست دارم روزی را ببینم که به خانههای پزشکی مراقبتهای اولیه که به تعداد زیادی از بیماران پیچیده خدمات ارائه میدهند، مانند هر فوق تخصص اطفال دیگری مانند قلب یا گوارش، عنوان مرکز مراقبتهای ویژه CCS داده شود. این بدان معناست که آنها به خاطر اجرای یک رویکرد تیمی جامع چند رشتهای مورد تقدیر قرار میگیرند و بازپرداخت هزینهها در همان سطح سایر متخصصان است. کاری که در حال حاضر در کلینیکهای مراقبتهای اولیه و پیچیده موجود در منطقه ما انجام میشود، فوقالعاده است و کار آنها باید به طور رسمی توسط برنامه CCS به رسمیت شناخته شود.
برخی از کودکان پس از نقل مکان خانوادههایشان به شهرستانی دیگر، واجد شرایط بودن برای دریافت CCS را از دست دادهاند. با این حال، وضعیت پزشکی آنها همچنان یکسان است. این تناقضات را چگونه توضیح میدهید؟
هنوز هم اختلاف نظرهایی بین شهرستانها در تفسیر مقررات CCS وجود دارد و این میتواند بسیار ناامیدکننده باشد. سیستم خدمات یکپارچه منطقهای کودکان (CRISS) و سازمان ایالتی مدیران پزشکی CCS اقدامات زیادی برای استانداردسازی امور انجام دادهاند، اما هنوز ناهماهنگیهایی وجود دارد.
در حال حاضر، هر شهرستان دارای دفاتر جداگانهای است که کارکنان مدیریت پرونده خود را در خود جای دادهاند؛ من اغلب از خود پرسیدهام که آیا منطقهای کردن اکثر کارکنان مدیریت پرونده شهرستان به این امر کمک میکند یا خیر. به عنوان مثال، اگر همه کارکنان مدیریت پرونده شهرستان Bay Area، از جمله مدیران پزشکی، به صورت فیزیکی در یک دفتر بزرگ، مثلاً در اوکلند، کار کنند و یک مشاور ایالتی در آنجا برای نظارت بر کار همه تعیین شود، شاید این امر باعث شود که برنامه در رابطه با تفسیر مقررات، سیاستها و رویههای CCS منسجمتر شود. همه ارجاعات CCS برای منطقه Bay به آن دفتر ارسال میشود و من فکر میکنم با توجه به اینکه همه در یک دفتر کار میکنند، ارتباط بسیار بازتری بین شهرستانها وجود خواهد داشت.
بزرگترین تغییر در دوران تصدی شما در CCS چه بود؟
بیست سال پیش، هنوز کارهای زیادی با مداد و کاغذ انجام میشد. تغییر اساسی، پیادهسازی یک سیستم ثبت و صدور مجوز الکترونیکی بود که کارایی را تا حد زیادی بهبود بخشید. این امر به ارائهدهندگان خدمات درمانی اجازه داد تا مجوزهای ما را به صورت الکترونیکی مشاهده کنند؛ این یک اتفاق بسیار بزرگ بود. من همچنین فکر میکنم که تلاشهای زیادی از سوی بسیاری از افراد و سازمانها برای خانوادهمحورتر کردن CCS صورت گرفته است که این امر فقط باعث بهتر شدن برنامه شده است.
در دوران حرفهایتان در CCS چه چیزی را بیشتر از همه دوست داشتید؟
من از همکاری با افراد باهوش و متعهد زیادی در برنامه CCS و در جامعه لذت بردم. واقعاً از همکاری با ارائه دهندگان خدمات درمانی فوقالعادهمان در سانفرانسیسکو لذت بردم. اما یکی از بهترین بخشهای کار، همکاری با خانوادههای شگفتانگیز بود. هر کسی واکنش متفاوتی به داشتن فرزندی با نیازهای ویژه مراقبتهای بهداشتی نشان میدهد. خانوادههایی که من با آنها کار کردهام، توانستهاند پیوند عمیقی با بسیاری از افرادی که در مراقبت از فرزندشان نقش داشتند، برقرار کنند. آنها حتی در سختترین شرایط نیز بسیار مقاوم بودند. و من واقعاً احساس میکردم که در تمام این مدت با آنها شریک بودهایم.


