دکتر فیلیپ سانشاین - پیشگام در طب نوزادان و پزشک، معلم، پدر، همسر و دوست محبوب - در سن ۹۴ سالگی درگذشت. او تا پایان عمرش پر جنب و جوش، تیزبین و حاضر به خدمت بود، در ۹۲ سالگی بازنشسته شد و تا زمان مرگش عمیقاً با جامعه خود در بیمارستان کودکان لوسیل پاکارد استنفورد در ارتباط بود.
درباره میراث قابل توجه او در ادامه بیشتر بدانید—و به تهیه هدیه فکر کنید برای ادامهی پیشبرد کار دکتر سانشاین در جهت ایجاد آیندهای روشنتر برای آسیبپذیرترین نوزادان.
حرفهای که ۶۶ سال به طول انجامید و مراقبت از نوزادان نارس و بدحال را متحول کرد
چه زمانی فیلیپ سانشاین، پزشک، که در سال ۱۹۵۶ به عنوان رزیدنت وارد استنفورد شد، نوزادان به عنوان یک تخصص پزشکی وجود نداشت. شرکتهای بیمه درمانی بیشتر مراقبتهای نوزادان را پوشش نمیدادند. در آن زمان، بیش از نیمی از نوزادان نارس فوت میکردند.
در دهههای بعد، سانشاین حرفهای را بنا نهاد که کل تاریخ رشته دانشگاهیاش را در بر میگیرد. همکارانش میگویند او اسطورهای در طب نوزادان بود که از تیزبینی علمی، تخصص بالینی و استعداد خارقالعادهاش برای همکاری برای بهبود مراقبت از نوزادان بیمار و نارس در همه جا استفاده کرد. او در برخی از بزرگترین پیشرفتها در این زمینه نقش داشت، از جمله قرار دادن نوزادان دارای مشکلات تنفسی روی دستگاه تنفس مصنوعی، استقبال از والدین در کنار تخت نوزادانشان در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان، و آوردن مراقبتهای زنان و زایمان و نوزادان زیر یک سقف در استنفورد، تغییری که پیشرفتهای بزرگی را در پزشکی مادر و جنین به همراه داشت.
متخصص نوزادان گفت: «او یکی از فداکارترین رهبرانی بود که میشناسم. کار او همیشه این بود که دیگران را به جلو سوق دهد.» سوزان هینتز، پزشک، استاد طب اطفال و یکی از بسیاری از رهبران پزشکی استنفورد که سانشاین به آموزش آنها کمک کرد. «فیل نیرویی از طبیعت بود. از طریق فداکاری و قدرت اراده او بود که طب نوزادان در استنفورد ساخته شد.»
حتی پس از آنکه سانشاین در سال ۲۰۰۱ به مقام استاد بازنشسته ارتقا یافت و از بسیاری از نقشهای رهبری که در استنفورد داشت، کنارهگیری کرد، به عنوان پزشک معالج در ... ادامه داد. بیمارستان کودکان لوسیل پاکارد استنفوردها مهد کودک مراقبتهای میانمدتدر آنجا، او مورد علاقه خانوادههایی بوده که نوزادانشان از آنجا فارغالتحصیل شدهاند. مراقبتهای ویژه نوزادانو داشتند آماده میشدند که به خانه بروند.
او واقعاً فروتن و عملگرا بود و به راحتی اعتماد مردم را جلب میکرد. دیوید استیونسون، پزشک، استاد طب اطفال و معاون ارشد دانشکده بهداشت مادر و کودک، که سانشاین استعدادهای او را خیلی زود کشف و پرورش داد. «خانوادهها همانطور که به پدر یا پدربزرگ خود اعتماد داشتند، به او نیز اعتماد داشتند.»
سیسل کوئینتنس، که در سال ۱۹۶۷ به عنوان پرستار نوزادان به استنفورد آمد و بیش از ۵۰ سال با سانشاین همکاری کرد، گفت: «فیل مهربانی عمیقی داشت - نسبت به نوزادان، نسبت به ما، نسبت به همه. همه به یک اندازه برای او اهمیت داشتند.» دوران حرفهای کوئینتنس در استنفورد شامل نقشهای رهبری متنوعی بود، از جمله خدمت به عنوان اولین مدیر برنامه برای همکاری مراقبتهای کیفی دوران بارداری و زایمان کالیفرنیااو سانشاین را یک مربی میدانست.
سانشاین، با فروتنی و بشاشی خاص خود، که در اوت ۲۰۲۲ از ارائه مراقبتهای بالینی از طریق ... بازنشسته شد. مرکز خدمات بارداری و نوزاد جانسون، گفت که او در خاطرات خانوادهها ماندگار شده است زیرا «دکتر سانشاین سادهترین نامی است که میتوان به خاطر سپرد.»
اما همکارانش میگویند او و میراثش چیزی بیش از این بود.
کوئینتنس گفت: «من شاهد گریه خانوادهها وقتی او از خدمت سربازی مرخص میشد، بودهام، چون خیلی به او وابسته بودند.»
بزرگداشت دکتر سانشاین
هدایایی که به افتخار دکتر سانشاین اهدا میشوند، از برنامههای نوزادان در مرکز سلامت کودکان دانشگاه استنفورد، که توسط خانوادهاش تعیین شدهاند، حمایت خواهند کرد.
پرورش مزرعه
سانشاین پس از اولین سال رزیدنتیاش در استنفورد، به خدمت فراخوانده شد و دو سال در نیروی دریایی ایالات متحده خدمت کرد. وقتی در سال ۱۹۵۹ بازگشت، دانشکده پزشکی از سانفرانسیسکو به پالو آلتو منتقل شده بود و رشته نوزادان - که در آن سال نامگذاری شده بود - آماده تغییرات بزرگی بود. سانشاین به یاد میآورد که لو گلاک، متخصص نوزادان پیشگام، مهدکودک استنفورد را اداره میکرد.
سانشاین گفت: «او مرا به مراقبت از نوزادان علاقهمند کرد و همه چیز را خیلی جالب جلوه داد.»
سانشاین پس از اتمام دوره آموزشی خود در رشته گوارش کودکان، مسیری که به دلیل عدم امکان آموزش رسمی به عنوان متخصص نوزادان انتخاب کرده بود، به استنفورد پیوست تا برنامه گوارش کودکان را مدیریت کند. اما پیشرفت در مراقبت از نوزادان او را به سمت مهدکودکها کشاند. در همین زمان، یک پزشک استنفوردی به نام جو دیلی اولین مانیتور آپنه را برای تشخیص توقف تنفس نوزاد اختراع کرد. و در سال ۱۹۶۲، دو پزشک دیگر استنفوردی از اولین کسانی در ایالات متحده بودند که نوزادی را که برای نفس کشیدن تقلا میکرد، به دستگاه تنفس مصنوعی وصل کردند.
سانشاین عضو تیمی بود که تکنیکهای تهویه نوزادان را اصلاح کرد، گاهی اوقات با بهرهبرداری از مواردی که بهطور غیرمنتظرهای در تجهیزات اشتباه پیش میرفت. بهعنوان مثال، یکی از دستگاههای تهویه نوزادان دارای دریچه چسبندهای بود که زمان دم طولانیتر و فشار هوای مناسبتری را فراهم میکرد. تیم خیلی زود متوجه شد که این امر توانایی نوزاد در تبادل هوا را بهبود میبخشد و به نوزادان کمک میکند تا سریعتر بهبود یابند.
سانشاین، که در سال ۱۹۶۷ به عنوان مدیر نوزادان استنفورد منصوب شد، گفت: «این دوران بسیار هیجانانگیزی بود. افرادی با پیشینههای مختلف، مهارتهای خود را برای مراقبت از نوزادان به کار میگرفتند: متخصصان ریه، متخصصان قلب و عروق، افرادی مثل من که به مشکلات دستگاه گوارش نوزادان علاقهمند بودند. من اطلاعات و اشتیاق زیادی از آنها گرفتم و ما فرصتهای زیادی برای تغییر نحوه مراقبت از نوزادان داشتیم.»
در طول دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، سانشاین روشهایی را برای بهبود نحوه تغذیه نوزادان ابداع کرد و تحقیقات خود را بر روی عوارض متابولیکی تغذیه داخل وریدی نوزادان متمرکز کرد. او همچنین اولین مورد شناخته شده در ایالات متحده از کمبود اورنیتین ترانس کاربامیلاز، یک اختلال متابولیک نادر، را تشخیص داد و فهمید که چگونه گاستروانتریت حاد باعث سوء جذب لاکتوز، قند موجود در شیر، میشود.
استیونسون گفت: «او کار اصلی را انجام داد که به ما کمک کرد فرمولاسیونهای مختلفی را برای تغذیه نوزادان طراحی کنیم که امروزه همه ما آنها را بدیهی میدانیم.»
کار پیشگامانهی دکتر سانشاین در زمینهی تغذیه، ماه گذشته جهش دیگری به جلو داشت، به طوری که کاربرد هوش مصنوعیبا استفاده از اطلاعات موجود در پروندههای پزشکی الکترونیکی نوزادان نارس، یک الگوریتم توانست پیشبینی کند که آنها به چه مواد مغذی و به چه مقدار نیاز دارند - کاری که میتواند خطاهای پزشکی را کاهش دهد، در زمان و هزینه صرفهجویی کند و مراقبت از نوزادان نارس را در محیطهای کمدرآمد آسانتر کند.
والدین در مهد کودک
یک پیشرفت مهم از طریق همدلی پرستاران با نگرانیهای مادری در مورد نوزاد بسیار بیمارش حاصل شد. اواسط دهه ۱۹۶۰ بود و والدین اجازه ورود به بخش نوزادان بیمارستان را نداشتند. با این وجود، این مادر که شوهرش رزیدنت رادیولوژی استنفورد بود، هر شب به بیمارستان میآمد. سانشاین به یاد میآورد که وقتی شوهرش پروندههای بیمارانش را تکمیل میکرد، او «بیرون بخش نوزادان مینشست و به نوزادش نگاه میکرد. این موضوع پرستاران را بسیار معذب میکرد.»
اشتیاق مادر، تیم پزشکی را بر آن داشت تا والدین را به اتاق کودک راه دهد و این آغاز تأکید طب نوزادان بر مراقبت خانوادهمحور بود.
تیم استنفورد اولین تحقیق در مورد این تغییر را منتشر کرد و نشان داد که اجازه دادن به والدین برای بودن در کنار نوزادانشان، که والدین ترجیح میدادند، باعث افزایش میزان عفونت نمیشود. آوردن والدین به مهد کودک همچنین روابط بین پزشکان و پرستاران را تغییر داد. به عنوان مثال، پرستاران متوجه شدند که خانوادهها گاهی اوقات به توضیحات بهتری در مورد مسائل پزشکی نسبت به آنچه از پزشکان دریافت میکردند، نیاز دارند. سانشاین به ایجاد جلسات پزشک-پرستار برای صحبت در مورد چگونگی رسیدگی به چنین مشکلاتی کمک کرد.
او گفت: «پرستاران جسارت پیدا کردند تا به ما بگویند چه اشتباهی مرتکب میشویم. در ابتدا درک این موضوع دشوار بود، اما باعث شد پزشکان و کادر پرستاری پیوند محکمی برقرار کنند و این پیوند در طول دوران حرفهای من ادامه داشته است.»
روابط کلیدی
سانشاین به خاطر پرورش حرفه پزشکان دیگر، از جمله استیونسون، شناخته شده بود. رونالد آریاگنو، پزشک، که اکنون استاد طب اطفال و بازنشسته است و هر دو را در دهه ۱۹۷۰ استخدام کرده بود. این سه پزشک هر کدام به نوبت و به مدت چندین سال پزشک معالج مهدکودکها بودند. در نهایت دیگر شاگردان سانشاین، از جمله ... به آنها پیوستند. بیل بنیتز، پزشک، که اکنون با نام فیلیپ سانشاین، پزشک، استاد بازنشسته نوزادان و متخصص گوارش شناخته میشود. جان کرنر، پزشک عمومی، استاد طب اطفال؛ بیل راین، پزشک، استاد طب اطفال؛ هینتز؛ و والری چاک، پزشک، دانشیار اطفال.
با پیشرفت مراقبتهای نوزادان، سانشاین به بیمارستانهای مرکزی کالیفرنیا سفر کرد تا کنفرانسهای موردی برگزار کند و در مورد چالشهای مراقبت از نوزادان بحث کند و بهترین شیوهها را به اشتراک بگذارد. در این فرآیند، او شبکهای از دوستیها را ایجاد کرد که به چیزی که اکنون هست، تبدیل شد. برنامه اطلاع رسانی دوران بارداری در مناطق ساحلی میانی کالیفرنیاکنفرانس دانشگاهی محبوب آن، که سانشاین سالها آن را سازماندهی میکرد، هنوز هم سالانه در مونتری، کالیفرنیا برگزار میشود.
کوئینتنس گفت: «وقتی ما [برای آوردن نوزادان بیمار به استنفورد] به بیمارستان دیگری میرفتیم، خیلی غیرمعمول بود که کسی که از قبل میشناختیم در آنجا نباشد.»
در استنفورد، وقتی خانواده پاکارد در اواسط دهه ۱۹۸۰ برای ساخت ساختمانی که اکنون ساختمان غربی بیمارستان کودکان لوسیل پاکارد در استنفورد است، پول اهدا کردند، سانشاین کمیته برنامهریزی را تشویق کرد تا خدمات زنان و زایمان و مهدکودکهای نوزادان را در این مرکز جدید مستقر کند.
او در یکی از جلسات، ضمن توصیف نیازهای خاص، گفت: «خانم پاکارد به من نگاه کرد و گفت: 'منظورت چند تخت دیگر است؟' من به او گفتم 30 تخت پس از زایمان، 18 تا 20 تخت اتاق زایمان و وضع حمل و دو واحد سزارین. او گفت: 'وای!' و من فکر کردم، ما راه را گم کردهایم.»
اما لوسیل پاکارد اخیراً مدتی را با نوههای دوقلوی تازه متولد شدهاش در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان در استنفورد گذرانده بود، جایی که استیونسون و سانشاین از آنها مراقبت کرده بودند. در آنجا، پاکارد به فلسفه بودن مادران و نوزادان زیر یک سقف پی برد، بنابراین با همسرش، دیوید، در مورد افزایش کمک مالیشان صحبت کرد.
سانشاین به یاد میآورد که در جلسه بعدی با دکتر ایروینگ شولمن، رئیس وقت بخش اطفال، و معمار بیمارستان، «خانم پاکارد گفت: «درباره بخش مراقبتهای دوران بارداری و زایمان به من بگویید. ما باید این کار را انجام دهیم - مادران و نوزادان را در کنار هم نگه داریم.» آنها تا ساعت ۲ بامداد بیدار بودند و فکر میکردند که چگونه این کار را انجام دهند.»
استیونسون، که در برنامهریزی نیز مشارکت داشت، گفت: «وقتی خانم پاکارد درخواست کرد که از نوزادان در بیمارستان ما مراقبت شود، ناگهان همه موافقت کردند.» ساختمان جدید در سال ۱۹۹۱ با امکاناتی که سانشاین توصیه کرده بود، افتتاح شد.
سی و چهار سال بعد، این بیمارستان با بازآفرینی این فضای تاریخی برای مادران و نوزادان، در لحظه دیگری از تحول قرار گرفته است. در اواخر فوریه، ما از بیماران در اولین بخشهای مراقبتهای ویژه نوزادان (NICU) خصوصی خود استقبال کردیم— کمی بعد، دکتر سانشاین برای دیدن آنها به بیمارستان برگشت. او بسیار هیجانزده بود و بخش مراقبتهای ویژه نوزادان اکس و بلیز وانستراث را «یک عامل تغییر دهندهی روند زندگی» برای خانوادههای جامعهی ما نامید.
سانشاین گفت همکاری نزدیک حاصل شده بین بخش زنان و زایمان و نوزادان به تیمها اجازه داد تا مراقبت از بارداریهای بسیار پیچیده را ارتقا دهند و پیشرفتهایی را در پزشکی مادر و جنین، تخصصی که استنفورد هنوز در آن پیشرو است، ایجاد کنند.
استیونسون و سانشاین همچنین ویراستاران اصلی بودندآسیب مغزی جنین و نوزاد،اولین متن جامع در مورد این موضوع.
هینتز گفت، سانشاین همچنین به ویژه در جذب «نامهای بزرگ» برای مشارکت در این کتاب درسی که اولین بار در سال ۱۹۸۹ منتشر شد و اکنون به چاپ پنجم رسیده است، مهارت داشت. «او چشماندازی برای چگونگی گرد هم آمدن این موارد برای خلق یک متن منحصر به فرد و ارزشمند داشت و بسیاری از مردم عاشق فیل سانشاین بودند که هیچ کس نمیتوانست به او نه بگوید.»
رهبری با مهربانی
اما مهربانی سانشاین چیزی است که بیش از همه برای هینتز برجسته است، کسی که او را به عنوان «قطبنمای اخلاقی نوزادان» توصیف میکند، به دلیل تواناییاش در برقراری ارتباط صادقانه با خانوادهها در مورد سلامت کودک، صرف نظر از اینکه اخبار چالشبرانگیز، دلگرمکننده یا ترکیبی از این دو باشد.
او گفت: «سالها، وقتی همه ما در تردید بودیم و این اندازهگیری یا آن آزمایشگاه را زیر سوال میبردیم، جملهای که از فیل میشنیدم این بود: «یک قدم به عقب بردارید. بهترین مسیر برای نوزاد و خانواده چیست؟»»
این مهربانی شامل حال همکاران هم میشد. استیونسون گفت: «همسرم هنوز زمانی را به یاد دارد که من برای شرکت در یک جلسه علمی از شهر خارج شده بودم و همه اعضای خانوادهمان دچار استفراغ و اسهال شده بودند. فیل با یکی از منشیهایمان به خانه ما آمد و در حالی که من سعی میکردم هر چه سریعتر پروازی برای بازگشت به خانه پیدا کنم، از همه مراقبت کرد. فیل اینگونه بود - «خانواده» فراتر از خانواده خودش بود و ما را نیز شامل میشد.»
سانشاین گفت که این ارتباطات، اشتیاق او را برای ساعات طولانی کار در مرزهای پزشکی افزایش داد و در دوران بازنشستگی نیز او را حمایت کرد، چرا که او زمان بیشتری را با همسرش، بث، پنج فرزند و نه نوهشان، به همراه شبکه عظیم دوستان و همکارانشان گذراند. همکارانش در سراسر کشور، او را با افتخاراتی مانند جایزه ویرجینیا آپگار، که در سال ۲۰۰۱ از آکادمی اطفال آمریکا دریافت کرد، و جایزه اسطورههای نوزادان که در سال ۲۰۱۵ اهدا شد، به رسمیت شناختهاند.
او با خنده گفت: «من خیلی خوششانس بودهام که توانستهام با افراد واقعاً باهوشی کار کنم که مشتاق بودند و کارهای شگفتانگیزی انجام میدادند و من به خاطر این کار مورد تقدیر قرار گرفتم.» پزشکان، پرستاران و دانشجویان پزشکی «بااستعداد» استنفورد، همگی او را به ادامهی کار تشویق کردند.
این، و رضایت از دانستن اینکه حوزه کاری او تا چه حد پیشرفت کرده است. وقتی او شروع کرد، بیش از نیمی از نوزادان نارس فوت میکردند. امروزه، بیش از 90% زنده ماندهاند.
او گفت: «من قبلاً عاشق این بودم که صبحها از خواب بیدار شوم و به سر کار بیایم، با این آگاهی که هر روز، روزی متفاوت و هیجانانگیز خواهد بود.»
به افتخار دکتر فیلیپ سانشاین هدیهای اهدا کنید برای حمایت از آیندهی طب نوزادان در مرکز سلامت کودکان دانشگاه استنفورد. شما همچنین میتوانید پیام حمایت بگذاریدیا خاطرهای را با جامعهاش به اشتراک بگذارد.



