پدر و مادر اِفیِ دو ساله داشتند به او کمک میکردند تا قبل از خواب لباس خوابش را بپوشد که متوجه یک توده در پهلویش شدند.
جنیفر، مادر اِفی، به یاد میآورد: «ما پیش پزشکی رفتیم که آزمایش خون انجام میداد. بعد از بیمارستان کودکان پکارد با ما تماس گرفتند و گفتند که میخواهند ما را ببینند. در حالی که به سمت پالو آلتو رانندگی میکردیم، احساس سردرگمی، انکار و ترس داشتیم، در حالی که برای آنچه قرار بود اتفاق بیفتد آماده نبودیم. در اتاق معاینه نشستیم در حالی که پزشکان به ما گفتند فرزند ۲ سالهمان سرطان خون دارد.»
در این لحظهی ویرانی، خانوادهی اِفی برای اولین بار حمایت شما را احساس کردند. جیک، متخصص زندگی کودکان، وارد اتاق شد و با اِفی و برادر کوچکترش، هری، حباب فوت کرد، در حالی که جنیفر و همسرش جیمز شروع به پردازش آنچه اتفاق افتاده بود کردند و مراحل پذیرش بیمارستان را به سختی طی کردند.
جنیفر میگوید: «یادم هست که در حالی که پر از ترس، وحشت و سردرگمی بودم، به او نگاه میکردم و او داشت حباب درست میکرد.»
در طول سه سال و نیم بعدی، افی در بیمارستان ما تحت درمان سرطان قرار گرفت، که این امر به لطف کودکان و خانوادههای دیگری که قبل از او در مطالعات و تحقیقات شرکت کرده بودند، امکانپذیر شد. «در روز اول از ما پرسیده شد که آیا مایل به شرکت در مطالعات بیمارستان کودکان پاکارد هستیم یا خیر، و من و همسرم بدون هیچ تردیدی گفتیم بله.»
افی شجاعانه با سرطان خود مبارزه کرد و دورههای بیشماری از شیمیدرمانی را تحمل کرد.
امروز او یک دختر بچه ۵ ساله پر جنب و جوش است که مهدکودک را شروع کرده و عاشق میمونهاست. خانواده او بینهایت از حمایت جامعه که از افی حمایت کردند و همچنان به تحقیقات برای بهبود زندگی کودکان مبتلا به سرطان کمک مالی میکنند، سپاسگزارند.
جنیفر میگوید: «اگر سخاوت اهداکنندگان بیمارستان کودکان پاکارد نبود، آن تحقیق و مطالعات تأمین مالی نمیشد. بدون شما این امر امکانپذیر نبود. بشردوستی شما باعث شده است که اِفی بهترین مراقبتهای ممکن را دریافت کند و بیش از یک بار از کسی شنیدهایم که «شما خیلی خوششانس هستید که در بیمارستان کودکان پاکارد تحت درمان قرار میگیرید». ما کاملاً موافقیم.»
اِفی یه اسکَمپِرِ واقعیه.
ثبت نام در اسکمپر و از مراقبت، آسایش و درمان کودکان بیشتری مانند اِفی حمایت کنیم.
