با دکتر کانسپسیون آشنا شوید
دکتر والدو کانسپسیون، پزشک، عضو انجمن جراحان کلیه و عضو انجمن قلب آمریکا (FACS)، مدیر پیوند کلیه کودکان در بیمارستان کودکان لوسیل پاکارد و استاد جراحی در دانشکده پزشکی استنفورد است. او سالانه بیش از 30 عمل جراحی پیوند انجام میدهد و تحقیقاتی را برای بهبود تکنیکهای جراحی و کیفیت زندگی بیماران، در دوران کودکی و بزرگسالی، انجام میدهد.
چرا پزشک شدی؟
من همیشه میخواستم جراح شوم، حتی وقتی جوان بودم. والدینم مبلغ مذهبی بودند - پدرم در کار چوببری بود و مادرم صنایع دستی تدریس میکرد - بنابراین ما طوری بزرگ شدیم که به اهمیت کمک به دیگران اعتقاد داشته باشیم.
چطور شد که وارد عرصه پیوند اعضا شدید؟
من خوششانس بودم که در کنار برخی از درخشانترین پیشگامان پیوند عضو آموزش دیده و کار کردهام. من کارم را با دکتر لئونارد بیلی، در مرکز پزشکی دانشگاه لوما لیندا، آغاز کردم. در آن زمان، نوزادانی که با سندرم قلب چپ هیپوپلاستیک - به اصطلاح "نوزادان آبی" - متولد میشدند، پیامدهای وحشتناکی داشتند. دکتر بیلی بیش از یک سال را صرف تحقیق در مورد چگونگی بهبود روش درمان این بیماری کرد و با پیوند قلب یک بابون به نوزاد فی، تاریخساز شد.
این شروع کار من بود. اما چون جوانترین متقاضی برنامه او بودم، به من گفته شد که باید آموزش و تجربه تحقیقاتی بیشتری کسب کنم. من به دانشکده پزشکی پیتسبورگ رفتم تا با دکتر توماس استارزل، که پدر پیوند عضو مدرن محسوب میشود، همکاری کنم. من به معنای واقعی کلمه در طبقه یازدهم آن بیمارستان زندگی میکردم و از حدود 30 کودک که پیوند عضو انجام میدادند، مراقبت میکردم. من با جراحی پیوند عضو زندگی و نفس میکشیدم.
درباره یکی از خاطرهانگیزترین بیمارانتان برای ما بگویید.
یک دختر کوچک اهل تگزاس، یکی از اولین بیماران من بود. او از ده ماهگی به دلیل عوارض جراحی کبد، جراحیهای متعددی انجام داده بود و به دلیل مصرف تمام داروهایی که مجبور به مصرف آنها بود، بدشکل به نظر میرسید. او به یک جراحی پیوند کبد ده ساعته نیاز داشت. تنها سی ساعت پس از جراحی، کاملاً طبیعی به نظر میرسید. دادن یک آینده واقعی به او بسیار لذتبخش بود.
چالشهای پیش روی شما چیست؟
پیوند اعضا به مهارتهای بسیار خاص و پیچیدهای نیاز دارد و در مورد کودکان باید بسیار دقیق باشید. به تکنیکهای جراحی بیعیب و نقص نیاز دارید. افراد بسیار کمی این کار را انجام میدهند و متغیرهای بسیار زیادی وجود دارد و هر جراحی منحصر به فرد است. ما باید داروهای بهتری تولید کنیم زیرا هنوز عوارض جانبی زیادی وجود دارد. و به سادگی اندامهای کافی در دسترس نیست، بنابراین باید اهدای عضو بیشتر را تشویق کنیم و به بررسی گزینههای جدید مانند مهندسی بافت ادامه دهیم.
حوزه چه تغییری کرده است؟
داروهای سرکوبکننده سیستم ایمنی بهبود یافته، میزان بقا را تا حد زیادی بهبود بخشیدهاند. راهکارهای امروزی برای حفظ سلامت، زمان بیشتری را بین برداشتن عضو از اهداکننده و پیوند آن به گیرنده در اختیار ما قرار میدهند. تکنیکهای جدید جراحی بهبود یافتهاند تا بتوانیم روی کودکان خردسالتر عمل جراحی انجام دهیم. و تحقیقات به ما این امکان را داده است که پروتکلها را تغییر دهیم، مانند استفاده از آنتیبادیهای مونوکلونال به جای استروئیدها برای سرکوب سیستم ایمنی، با عوارض جانبی کمتر.
و بهبودی سریعتر است: در سال ۲۰۰۵، یک بیمار پیوند کلیه کودکان به طور متوسط ۲۱ روز در بیمارستان بستری میشد؛ امروزه آن کودک میتواند در ۱۱ روز به خانه برود. با ایجاد نتایج جراحی برجسته و کوتاه کردن مدت بستری مورد نیاز پس از پیوند، ما همچنین مقرون به صرفه بودن مراقبت را بهبود بخشیدهایم.
چرا فروشگاه کودکان پاکارد؟
ما بزرگترین و موفقترین برنامه پیوند کلیه کودکان در ایالات متحده را با نرخ بقای ۱۰۰ درصد داریم. ما از کوچکترین کودکان با پیچیدهترین شرایط مراقبت میکنیم. و ما یک شبکه ارتباطی قوی داریم، بنابراین بچهها میتوانند در نزدیکی خانه بمانند و مجبور نباشند برای مراقبت از خود مرتباً سفر کنند.
بیمارستان کودکان پاکارد جایگاه ویژهای دارد. ما به گونهای سازماندهی شدهایم که تخصص را بهبود میبخشد و ایمنترین مسیر مراقبت را ترویج میدهد. یک سیستم یکپارچه از تحقیقات فعال و تعهد سازمانی به کار گروهی وجود دارد که همه را از جراح گرفته تا پرستاران و والدین در بر میگیرد.
چه چیزی به شما الهام میبخشد؟
همه چیز در مورد بچههاست. بنابراین اگر یک پیوند در نیمهشب یا پنج پیوند در دو روز انجام شود، همه آنها انجام خواهند شد، زیرا شما نمیدانید عضو بعدی چه زمانی در دسترس خواهد بود. من این را بزرگترین افتخار میدانم که این کودکان و خانوادههایشان به ما اعتماد کردهاند. من خودم را موظف کردهام که بهترین کاری را که میتوانم انجام دهم و هر کاری که انجام میدهم این است که سعی کنم اوضاع را برای آنها بهتر کنم.
چیزی در مورد خودتان به ما بگویید که مردم ممکن است انتظارش را نداشته باشند.
اجداد من اصالتاً اهل اسپانیا بودند، نام خود را تغییر دادند و شهری به نام لا کانسپسیون را در شمال پاناما تأسیس کردند، جایی که پدر و مادرم در آن بزرگ شدند. برادرم نشان خانوادگی اصلی را در یک طرف خانواده پیدا کرد؛ اگر فرصتی پیدا کنم، دوست دارم به اسپانیا بروم تا نشان خانوادگی را در طرف دیگر پیدا کنم.
من عاشق موسیقی کلاسیک و اپرا هستم. من و همسرم، رزی، سه دختر به نامهای کریستین، کاترین و زویی داریم.
این مقاله در پاییز ۲۰۱۳ در نشریه اخبار کودکان لوسیل پاکارد منتشر شد.


