کلاس ششم بود که کریستال مککال، پزشک، معاون مدیر موسسه سرطان استنفورد و استاد طب اطفال (خونشناسی/انکولوژی) و پزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد، برای اولین بار متوجه شد که میخواهد پزشک شود. مککال میگوید: «من یک معلم علوم زن داشتم که برای من بسیار الهامبخش بود. ما کارهای زیادی روی آناتومی و فیزیولوژی انجام دادیم و من فکر میکردم که اینها جالبترین چیزهای دنیا هستند.»
مککال، که همچنین مدیر پزشکی آزمایشگاه پزشکی سلولی و ژن استنفورد است، حتی با وجود اینکه در طول آموزش هدف خود را اصلاح میکرد، به رویای خود وفادار ماند. مککال میگوید: «فکر میکردم میخواهم جراح قلب شوم، اما معلوم شد که واقعاً در کار با دستانم خوب نیستم و وقتی مجبور بودم به اتاق عمل بروم، همیشه بینیام میخارید.»
خیلی زود، او رشتهی کاملاً مناسب را پیدا کرد: پزشکی سرطان کودکان. «فکر کردم، اینجا جایی است که میخواهم انرژیام را صرف کنم. هیچ نبردی در این دنیا بهتر از مبارزه با سرطان در کودکان نیست.»
از آن زمان، کار خود مککال به تعریف خطوط نبرد کمک کرده است. در سال ۱۹۸۴، او مقالهای اولیه در مورد ایمونوتراپی سرطان خواند - رویکردی که از سیستم ایمنی بدن علیه سلولهای سرطانی استفاده میکند. مککال میگوید: «هیچکس هرگز فکر نمیکرد که واقعاً مؤثر باشد.» او هنوز هم روزهای اولیه را به وضوح به یاد میآورد، زمانی که «ما نوعی عنصر حاشیهای در انکولوژی بودیم. مردم فکر میکردند که ما کمی «بیخبر» هستیم.»
مربیگری جسورانه
تا سال ۱۹۸۹، او در مؤسسه ملی بهداشت، تحت نظر دکتر فیلیپ پیزو، رئیس بخش اطفال مؤسسه ملی سرطان و کسی که بعداً از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۲ به عنوان رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد خدمت کرد، مشغول مطالعه سیستم ایمنی در سرطان بود.
پیزو به یاد میآورد: «از همان ابتدا، کریستال به ایمونولوژی و پتانسیل ایمونوتراپی متعهد بود. من واقعاً تحت تأثیر این موضوع قرار گرفتم و از تماشای تکامل او در مؤسسه ملی سرطان برای دنبال کردن دیدگاهش و در نهایت به دست آوردن موقعیت رهبری که زمانی من داشتم، بسیار خرسندم.»
مککال میگوید: «فیل پیزو به من آموخت که در بررسیهای بالینی کودکان مبتلا به بیماری ترسناک و ایجاد درمانهای جدید برای کودکان، جسور باشم.»
این جسارت، پشتکار مککال را برای بیش از دو دهه تقویت کرد، زیرا او و همکارانش به تدریج اسرار ایمونوتراپی را کشف کردند. رویکردهای اولیه نویدبخش بودند. مککال میگوید: «سرطانهایی که در برابر هر نوع درمان دیگری مقاوم بودند، با ایمونوتراپی قابل کنترل و بهبودی بودند.»
سپس «همه چیز در سال ۲۰۱۰ تغییر کرد»، زمانی که موسسه ملی سرطان، تحت رهبری مککال، یکی از اولین موفقیتهای بالینی را با رویکردی هدفمند برای فعال کردن پاسخ ایمنی بدن گزارش داد. مککال اضافه میکند: «همه چیز ناگهان منفجر شد. اکنون این بزرگترین اتفاق در پزشکی سرطان است.»
با وجود پیشرفتهای فراوان در درمان سرطان کودکان و افزایش بقای آنها در چهار دهه گذشته، هنوز به شدت به کار بیشتر در زمینه ایمونوتراپی سرطان نیاز است. با درمانهایی مانند شیمیدرمانی، پرتودرمانی و پیوند سلولهای بنیادی، بقای پنج ساله کودکان مبتلا به سرطان اکنون به بالای ۸۵ درصد رسیده است، در حالی که قبلاً ۱۰ درصد بود. با این حال، میزان بقا برای سرطانهای نادر بسیار کمتر است و درمانهای استاندارد میتوانند طولانی باشند، گاهی اوقات سالها طول میکشند و عوارض جانبی شدیدی دارند. (به «...» مراجعه کنید)حتی واندرگرل هم به قهرمان نیاز داردو کودکانی وجود دارند که درمانهای موجود برایشان مؤثر نیست، یا از عودهای مکرر بیماری رنج میبرند، و بیماریشان به درمان کمتر پاسخ میدهد.
مککال میگوید: «سرطان شیطانی است. این بیماری سازگار میشود و مدام راههایی برای بازگشت پیدا میکند. ما باید از آن پیشی بگیریم.»
یک رویکرد هدفمند
یکی از کلیدهای پیشرفت او در پیشی گرفتن از سرطان، تفاوت بین تومورهای کودکان و بزرگسالان است. سلولهای ایمنی به دنبال ناهنجاریهایی میگردند که در سرطانهای بزرگسالان به دلیل جهشهای زیاد، به راحتی قابل تشخیص هستند. مککال میگوید از آنجایی که تومورهای کودکان ناهنجاریهای کمتری دارند، «بیشتر شبیه یک سلول نابالغ به نظر میرسند، بنابراین سیستم ایمنی نمیتواند آن را ببیند». این خلاف شهود است، اما بیعیب و نقص بودن نسبی تومورهای کودکان نیز همان چیزی است که مبارزه با آنها را دشوارتر میکند.
به همین دلیل است که مککال تلاشهای خود را بر روی نوید رویکردی متمرکز کرده است که سلولهای شناساییشده در نوع خاصی از تومور، مانند سرطان خون، را هدف قرار میدهد. او میگوید با استفاده از آنچه او زیستشناسی مصنوعی مینامد، «ما چیز جدیدی خلق میکنیم. ما سیستم ایمنی را میرباییم. این چیزی شبیه یک سگ شکاری است. شما به آن بو میدهید و میگویید، 'برو این را بگیر.'» در سرطانهای کودکان، هدایت سیستم ایمنی به سمت یک ناهنجاری یا جهش کافی نیست، زیرا تعداد کافی از آنها وجود ندارد. «ما باید در واقع سلولها را به سمت تومور هدایت کنیم.»
سلولهای T - "سگهای شکاری" - از بیمار جدا میشوند، با "بو" در قیاس مکال، که همان گیرنده آنتیژن کایمریک (CAR) است، مهندسی میشوند و سپس به جریان خون بیمار بازگردانده میشوند تا پاسخ ایمونوتراپی هدفمند خود را آغاز کنند. CAR سلول T را به یک سلول تومور خاص، مانند CD19 در لوسمی لنفوبلاستیک حاد (ALL) هدایت میکند. کودکانی که در کارآزماییهای بالینی مبتلا به ALL - که همگی سابقه عود بیماری یا عدم وجود گزینههای درمانی دیگر را داشتند - تحت درمان با ایمونوتراپی CD19-CAR در محدوده دوز فعال قرار گرفتند، در حال حاضر شاهد نرخ پاسخ 80 درصدی هستند. همچنین این دوره درمانی کوتاهتر از رویکردهای استاندارد است و او پیشبینی میکند که عوارض جانبی طولانیمدت کمتری داشته باشد. مکال انتظار دارد که CD19-CAR در آینده نزدیک توسط FDA تأیید شود.
مککال و تیمش با تکیه بر نتایج قوی با CD19-CARها، هدف دومی را بررسی کردهاند: CD22. آزمایشهای بالینی برای CD22 در سال ۲۰۱۵ آغاز شد و مککال به زودی نتایج آن را منتشر خواهد کرد. در حال حاضر، داشتن یک هدف دوم در دست، این فرصت را برای پزشکان فراهم میکند که بیش از آزمایش هر هدف به صورت متوالی، به دو هدف به طور همزمان بپردازند. مککال میگوید: «به نظر میرسد انجام این کار به صورت گام به گام، زمان زیادی را برای سازگاری تومور فراهم میکند. بنابراین، اکنون با اولین CAR دوگانه وارد میدان شدهایم.» اولین آزمایش انسانی CAR دوگانه که CD19 و CD22 را هدف قرار میدهد، آزمایشهای بالینی را در استنفورد و موسسه ملی سرطان در چند ماه آینده آغاز خواهد کرد.
مککال علاوه بر پیشرفت در ایمونوتراپی، مصمم است تحقیقات خود را در مورد عوارض جانبی آن نیز ادامه دهد، که میتواند شامل موارد بسیار نادر، سمیت عصبی باشد. مککال میگوید: «وقتی سیستم ایمنی بدن را فعال میکنید، باید آن را برای مبارزه با سرطان بسیار قوی کنید و این گاهی اوقات میتواند عوارض جانبی بدی ایجاد کند که گاهی اوقات میتواند تهدیدکننده زندگی باشد. ما با جدیت تلاش میکنیم نه تنها راههای بهتری برای درمان سرطان کشف کنیم، درمانهای جدید بسازیم و آنها را به کلینیک ببریم، بلکه در مورد سمیت آن نیز اطلاعات کسب کنیم و درمان را ایمنتر کنیم.»
تسریع تحقیقات
دو سازمانی که حمایت از تحقیقات ایمونوتراپی سرطان کودکان را از همان ابتدا و با سرمایهگذاری قابل توجه آغاز کردند، Stand Up 2 Cancer و بنیاد سنت بالدریک بودند که در سال ۲۰۱۳ شروع به تأمین مالی تیم رویایی سرطان کودکان، گروهی متشکل از هشت مؤسسه به رهبری مشترک مککال، کردند. بیمارستان کودکان لوسیل پاکارد استنفورد در ژانویه ۲۰۱۶، زمانی که مککال به هیئت علمی دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد پیوست، به تیم رویایی سرطان کودکان پیوست. مؤسسه جدید ایمونوتراپی سرطان پارکر، به رهبری شان پارکر، نیکوکار و کارآفرین، نیز از زیرساختها و تحقیقات حمایت میکند.
حتی با وجود این بودجه، سرطانهای کودکان هنوز فرصتهای گستردهای برای حمایت ارائه میدهند. مککال میگوید: «سرطان یک بیماری نیست. مجموعهای از بیماریهای مختلف است. هر یک از آنها مجموعه اهداف متفاوتی دارند که به گروه متفاوتی از محققان نیاز دارند که باید آن را توسعه دهند، زیرا شما نمیتوانید یک بیماری را هدف قرار دهید مگر اینکه آن بیماری را درک کنید. این زیبایی این رویکرد جدید CAR است: به نظر میرسد که میتواند برای درمان سرطانهای جامد یا سرطانهای خون قابل استفاده باشد و ما میتوانیم آن را در ترکیب با سایر درمانها ارائه دهیم.»
مککال اضافه میکند: «فرصتهای زیادی برای کارهایی که میتوانیم در مرحله بعد انجام دهیم، وجود دارد.»
«اما در حال حاضر، ما باید بر اساس منابع انتخاب کنیم. پول بیشتر به ما این امکان را میدهد که به طور همزمان به سرطانهای بیشتری رسیدگی کنیم.»
با رهبری مککال در این تحقیق، استنفورد به هدایت رشته سرطانشناسی کودکان به عرصه جدیدی از کشف و درمان کمک خواهد کرد و نه تنها نحوه درک ما از سرطان کودکان، بلکه نحوه تلاش برای ریشهکن کردن آن را نیز از نو تعریف خواهد کرد. این کار الهامبخش دختری است که قبلاً در کلاس ششم درس میخواند و از کلاس علوم خود لذت میبرد.
این مقاله اولین بار در شماره بهار ۲۰۱۷ منتشر شد. اخبار کودکان لوسیل پاکارد.
گوش کنید: کریستال مککال در مورد بزرگترین چیزی که در دهههای اخیر به سرطان ضربه زده است، صحبت میکند. supportLPCH.org/fight.
