نظر: درخواست والدین برای آموزش نیروی کار جدید برای مراقبت در منزل
من پرستاری هستم که بیش از ۲۴ سال پیش در خانه ماندم تا از پسرم که هنگام تولد دچار یک هیپوکسی فاجعهبار شد، مراقبت کنم. او از نظر قشری نابینا، از نظر عملکردی فلج چهار اندام، فاقد قدرت تکلم، دارای عقبماندگی شدید حرکتی و اسکولیوز شدید است و سندرم شریان مزانتریک فوقانی دارد.
او همچنین با قاشق تغذیه میشود، مثانهاش ماساژ داده میشود، روزانه مدفوع دفع میشود، فیزیوتراپی قفسه سینه روزانه انجام میشود و تمرینات افزایش دامنه حرکتی زیادی انجام میدهد. او یک بار ذاتالریه گرفته، دو بار در بیمارستان بستری شده و دو بار در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است. وضعیتدهی دقیق برای تغذیه از آسپیراسیون جلوگیری کرده است؛ دفع برنامهریزیشده از عفونتهای دستگاه ادراری جلوگیری کرده است.
با وجود همه اینها، او هرگز واجد شرایط مراقبت پرستاری در خانه نبوده است زیرا از کاتتر یا دستگاه ساکشن استفاده نمیکند و تشنج او توسط چندین دارو کنترل میشود. من که ۱۳ سال قبل از تولدش پرستار بودهام، مهارتهایی داشتم که میتوانستم در این شرایط به کار بگیرم، اما هنوز هم بسیار چالش برانگیز است.
همه اینها برای این است که بگویم من در طول سالها مراقبان زیادی را آموزش دادهام و قویاً احساس میکنم که باید الگوی پرستاری ماهر و بهترین روش اجرای آن را تغییر دهیم. به سادگی پرستار کافی برای مراقبت از این افراد وجود ندارد و پارامترهای واجد شرایط بودن با نیازهای واقعی مراقبت مطابقت ندارد.
من معتقدم میتوانیم نیروی کار را طوری آموزش دهیم که در برخی از شایستگیهای مربوط به بیمارانی که به مراقبت در منزل نیاز دارند و همچنین بیمارانی که در مراکز اقامتی هستند، سرآمد باشند. مجموعه مهارتها را میتوان آموخت، گواهینامه گرفت و بر اساس آن حقوق دریافت کرد. این امر رضایت شغلی را افزایش داده و گردش مالی را کاهش میدهد. پرستاران میتوانند و به عنوان اعضای تیم مراقبت مورد استفاده قرار گیرند، جایی که در واقع باید نبض هر یک از مراجعین خود را به صورت هفتگی در دست داشته باشند تا بتوانند علاوه بر توانایی فنی، بر آنها نظارت نیز داشته باشند.
اگر نمیتوانیم مراقبت پرستاری ارائه دهیم، حداقل میتوانیم با بالا بردن سطح انتظارات از ارائه دهندگان مراقبت مستقیم، مراقبتهایی در سطح پرستاری ارائه دهیم. تا زمانی که علائم بروز نکنند، تشخیص اینکه چه چیزی از نظر پزشکی یا عاطفی برای فرزندتان مشکلساز است بسیار دشوار است، اما در این مسیر سرنخهای زیادی وجود دارد. روشهای بهتر عیبیابی در خانه، بستری شدن در بیمارستان را کاهش داده و پایه پایدارتری ایجاد میکند.
در دنیایی بهتر، این نوع مراقبت به افراد بیشتری اجازه میدهد تا در خانههای خود بمانند، احتمال موفقیت هرگونه ترخیص از بیمارستان را افزایش میدهد و در صورت لزوم، برخی از چالشهای موجود در یک مرکز اقامتی را مورد بررسی قرار میدهد.
خب، چه کسی این را به عهده خواهد گرفت؟ این سوال $64,000 است. امید میرود که مدیکید هزینه این افراد آموزشدیده را بپردازد، اما این الگو نمیتواند و تا زمانی که شواهد بهتری از موفقیت آن وجود نداشته باشد، تغییر نخواهد کرد. چشمانداز من برای آن، یک مرکز استراحت/گذار/اجتماعی وابسته به یک بیمارستان یا سازمان غیرانتفاعی بزرگ است که این مدل را به عنوان بخشی از دامنه کلی مراقبت خود اجرا کند. نتیجه مثبت بعدی برای بیماران، خانوادهها و متخصصان مراقبتهای بهداشتی که به این جمعیت خدمت میکنند، کاتالیزوری برای تغییر در الگوی فعلی مدیکید/بیمه خواهد بود.
مراقبت از سالمندان با همین معضل روبرو است. من نمیبینم که مدیکر یا مدیکید تعریف خود از این مراقبت را از «حضانت» (که در واقع چیزی جز این است) به پرستاری تغییر دهند، زیرا دومی بسیار گران خواهد بود. با این حال، میتوانیم با دقت و تفکر، این الگو را تغییر دهیم تا به نفع این کودکان، مراکز نگهداری از آنها و خانوادههایی باشد که سعی در کار کردن، بزرگ کردن فرزندان دیگر و حفظ جایگاه خود در دنیای «عادی» دارند.
همچنین ببینید: به نظر میرسد آموزش به مراقبان خانگی نتیجه میدهد
دایان استونسایفر یک پرستار ثبتشده ساکن آستین، تگزاس است.



